ادیان و شریعتهای شرقی بر پایه ی ایمان بنا شده اند به شکلی که میتوان گفت ایمان پیش نیازِ معرفت و ورود به دین محسوب میشود. ایمان خود اعتقاد و باوری است استوار, مستقل از عقل و تجربه و انسان موجودی زمینی با تخییلی فعال. هر المانِ شناخته یا ناشناخته مصداقِ قطعه پازلی در خیالِ اوست که وی را قادر میسازد از آمیختهٔ تجربه و خرد و تخیل، فضایی متجسم کند و رنگی به رویا بکشد. ایمان برای او امکانی فراهم ساخته که از جملگیِ پدیدههای مضطرب کننده، خواه زمینی، خواه غیرِ زمینی، تجسّمِ آرامشی ابدی سازد. به طوری که انسانِ مؤمن به یکتاپرسی، از معبود در ذهن تجسّمی خود ساخته داشته که سهمِ عظیمِ این سازه ی ذهنی، مکمّلِ تواناییهای مؤمن است. القا ی ایمان در دورانِ طفولیت به هنگامِ شکلگیریِ ضمیرِ ناخوداگاه به کاهشِ توانمندیِ مؤمن و افزایشِ بزرگیِ معبود منجر شده به طریقی که حیات در سنواتِ آینده برای او بدونِ اعتمادِ تام به معبود ممکن نخواهد بود. مصرفِ ایمان از مرزِ عادت گذشته و به سر حد اعتیاد میرسد به طوری که ترکِ هروئین از بدن ممکن تر از دورکردنِ ایمان از مؤمن است.
مؤمنی که در آسمان، معبود را میبیند و حیاتِ بعد از مرگ برای او بو و رنگِ مسجّل دارد، از تواناییِ ندیدن و نشنیدنِ حقایقِ زمینی با چشم و گوشِ باز نیز بهرهمند است.
مؤمنی که در آسمان، معبود را میبیند و حیاتِ بعد از مرگ برای او بو و رنگِ مسجّل دارد، از تواناییِ ندیدن و نشنیدنِ حقایقِ زمینی با چشم و گوشِ باز نیز بهرهمند است.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر