بیبیسی تیتر زده. شصت هزار نفر تو سوریه کشته شدند. لغاتِ سوریه و کشته و شصت توجهم و جلب نکرد. اون پسوندِ هزار ش بود که فهمیدم عدد زیاده و مجبورم کرد یه چند ثانیه بهش فکر کنم. چی کار میشد یا میشه کرد، نداریم. باید خوند از روشون و هیچ کارِ دیگهای لازم نیست بکنیم. ابوریحان بیرونی هم تا آخرین لحظه ی عمرش آمارِ کشتهها رو میخونده و همه دوسش دارن و جزِ مشاهیره. میخوای فراتر بری و عمیق تر بشی؟ به زبونهای دیگه تو دفتر یاد داشتهای همکلاسیای بیبیسی بخون. یا یه موز با دست راستت جلو دهنت نگاه دار، یه صفر بذار ته عدد و با لحنِ تبلیغاتِ بانکها که از تلویزیون رفته تو مخت، تو میکرفونِ زردت بخون: بشتابید، هم اکنون تعدادِ کشتههای دو سالِ اخیرِ سوریه ششصد هزار نفر - ریال میباشد. طبیعتاً میتونی مثل یه سری دیگه ایده برداشته شدنِ ۳ تا صفر و تو ذهنت به این هم تعمیم بدی . میتونی پیگیرِ خبر بشی و بفهمی بیبیسی مرجعِ خبر نیست و عددِ دقیقِ کشته هام اصلا شصت هزار نفر نیست. پنجاه و نٔه هزار و ششصد و چهل و هشت نفر بودن یا میتونی چشات و تنگ کنی و این عدد و پیش کشتارهای جنگهای دیگه خیلی ناچیز ببینی و در نهایت چهار تا فحشِ قوی به بشار اسد و علی خامنهای و صاحب خونت که اجارت و برده بالا بدی و دقیقا بیست ثانیه بعدش وقتی به زنده بودنِ عزیزانت پی میبری یه خدایا شکرت بگی . این خبر و عدد میتونه تو رو یادِ ثروتهای نداشتت بندازه که الان تو غزه و لبنانِ و بگی قلبت واسه هیچ کشوری غیر ایران نمیتپه در صورتی که با صراحت خودت و نژاد پرست نمیدونی. ممکنه حتّی بخوای از دانشِ ریاضیت استفاده کنی برای حل و فصلِ مساله. فقط کافیه جای پرتغال، یه سری لاشه بشمری و جای پرتغال فروش همرو غیرِ خودت . این هم ممکنه که تو حتّی حوصله حساب کردن هم نداشته باشی . تعدادِ کشتهها ما بینِ پانزدهمِ مارسِ دوهزار و یازده تا سیامِ نوامبرِ دو هزار و دوازده، روزی ۹۸ نفر بوده به طور میانگین. یعنی ۲ تا کمتر از یه دست اسکناس.
میتونی مثل من اگه یه یکشمبه تو برنامت پیدا شد و دنبال کردنِ تعداد کشتهها لطمهای به هیچِ هیچ کجای زندگیت نمیزد، یه متنِ از بالا به پائین مثل همین بنویسی و همچنان دلت خوش باشه به قمپزِ روشنفکری و حقوقِ بشرِ تو دنیا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر